دکترمحمدحسن اسکندری

دکتر محمدحسن اسکندری استادریاضی و مسئول دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان است. ایشان اگر چه آشنا به علوم ریاضی هستند اما زبان که به سخن می گشایند به تدریج ادب دانی و فرهنگمندیشان را بوضوح می توان دریافت. دکتر محمد حسن اسکندری بی هیچ سخن مصداق بارز و مجسم این ابیات بلند و پرآوازه ی شاعر ارجمند ادب و عرفان،سنایی است.سرعت بزرگواری که بیشتر امتناع و شرم حضورش ما را بر آن داشت تا این چند سطر نارسا را بر خامه ی طبع جاری سازیم چه ما خود نیازمند همسخنی بودیم و هم او بود که از فرط آشنایی و قرابتی که با مردم این دیار داشت بی نیاز از معرفی می نمود. اینک رشحات عطر آگین خامه ی اندیشه ی آن بزرگوار را در پیش رو داریم. خانم نسرین اسکندری نویسنده ی کتاب از من خواستند تا شرح مختصری از زندگیم برایشان بنویسم. پس از امتناع فراوان از این کار آثار عدم رضایت را در چهره شان مشاهده کردم و بر آن شدم تا با نگارش این سطور رضایتشان را جلب کنم-اول دلیلم این بود که شرح زندگی حقیر چه مناسبتی با محتوای بعضی آثار و احوال بزرگانی دارد که از کلک سحرآمیزشان هزاران نقش بدیع برلوحه ی ماندگار زمان بر جای مانده است و یا با اجتهاد و زبان و بیان تاثیرگذار خویش چشمه ی جوشان حقیقت را در سرزمین دلهای پاک و آگاه این مرز و بوم جاری ساخته اند. و دیگر دلیل اگر اینجانب تخصصی در یکی از رشته های علوم ریاضی یافته ام بسپارند کسانی که در بخش دیگری از علوم صاحب تخصص هستند و چه بسا که کاربرد آنگونه علوم در جامعه ی امروزی ما بیشتر و موثرتر از یک رشته ی محض ریاضی باشد-بهرحال از همه ی آنان که نامشان در این کتاب نیامده است و فکر می کنند که من غاصبانه و نابجا بر جایگاه و مسند رفیعشان تکیه زده ام پوزش می طلبم و میدانم اگر اندک دلیلی برای شرح حال حقیر در این کتاب وجود داشته باشد همانا قرابتی است که می پندارند از خانواده ای که بخش بزرگی از میراث فرهنگی این خطه از میهن اسلامی مرهون تلاش آنهاست اینجانب هم سهمی برده باشم و شاید هم خدمت آموزشی سالیانی دراز در دانشگاههای کشور دلیل دیگری بر این موضوع باشد.

اما انچه را که خواستند اینکه در سال 1327 در ارسنجان متولد شدم و پس از طی دوران ابتدایی و دبیرستان در سال 1346 در دانشگاه شیراز که تنها دانشگاه استان بود و من هم تنها فرد قبولی شهر خود در آن دوره بودم پذیرفته شدم و پس از فراغت از تحصیل در رشته ریاضی این دانشگاه و طی دوره نظام که ان هم تدریس در دبیرستان دانشگاه شیراز بود. برای ادامه تحصیل راهی کشور امریکا شدم. دو سال در دوره فوق لیسانس دانشگاه  دانشگاه ویچیتا و سه سال دیگر در دوره دکترای دانشگاه کانزانس مشغول به تحصیل و تدریس بودم،پس از بازگشت از امریکا و چندسالی وقفه که همزمان بود با تعطیلی دانشگاههای کشور به مناسبت انقلاب فرهنگی در سال 1362 در دانشگاه یزد به عنوان عضو هیئت علمی آن دانشگاه مشغول کار تدریس شدم و پس از ده سال در سال 1372 عنایت و مصلحت مردم و مسئولین برآن شد که مسئولیت مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی ارسنجان را عهده دار گردم اگر چه تا کنون تالیفات چاپ شده ای ندارم اما بخشهایی از چند کتاب ریاضی توپولوژی -جبرحطی جهت تدریس در کلاس ترجمه نموده ام گذشته از ان مطالبی که سالها تدریس شده به صورت مکتوب در زمینه های فلسفه علم _ ادبیات معاصر_وعروض و قافیه تدوین نموده ام. که اگرچه با رشته تحصیلیم سنخیت نداره اما علاقه شدید به ادبیات و فلسفه برای من موهبتی است که ازخاندان به ارث برده ام و خدا را از این بابت سپسگزارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up